اشعار ولادت حضرت امام رضا (ع)
اشعار استاد علي اكبر لطيفيان
بهر حاجات اگر دست دعا برخيزد
دلبري هست به هر حال به پا برخيزد
لطف آقاي خراسان ز همه بيشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخيزد
آهِ در سينه ي عشاق به هم مرتبطند
وقت نقاره زدن ناله ي ما برخيزد
جرأتش نيست كسي حرف جهنم بزند
گر پيِ كارِ گنهكار ز جا برخيزد
زائر آن است كه در كوي تو اُتراق كند
آن كه در عرش نشسته ست چرا برخيزد؟
تا به دستِ كرم تو به نوايي نرسد
از سرِ راه محال است گدا برخيزد
بر سر خاكم اگر آهوي تو گريه كند
از تمام جگرم بانگ رضا برخيزد
حرمت زودتر از كعبه مرا حاجي كرد
حج ما آخر ذي القعده به پا برخيزد
*******************
خاک حرم رسيد، دوا نيز داده شد
آب حرم رسيد، شفا نيز داده شد
ما طور خواستيم مقيم حرم شديم
ما جلوه خواستيم، خدا نيز داده شد
اصلاً بهانه هاست که ما را مي آورد
با دادن بهانه، بها نيز داده شد
هر جا اگر به خواسته ها لطف مي شود
در اين حرم نخواسته ها نيز داده شد
از بس کريم بود که درهم خريد و رفت
در ازدحام، حاجت ما نيز داده شد
اصلاً به خواهش کم ما اکتفا نکرد
ما سنگ خواستيم، طلا نيز داده شد
گفتم رضا، عطاي حسيني نصيب شد
گفتم حسين، امام رضا نيز داده شد
مي خواستم به مشهد تو راهي ام کنند
ديدم برات کرببلا نيز داده شد
*******************
دست اگر باشد دخيل كنج دامان بهتر است
از نماز شب توسل بر كريمان بهتر است
دل ولو كوچك، به لطف تو بزرگي مي كند
يك ده آباد از صد شهر ويران بهتر است
حرف ما آن است كه آهوي نيشابور گفت
گاه مديونت شدن از دادنِ جان بهتر است
سايه اي كه بر سرم افتاد، عزت پخش كرد
سايه ي گلدسته از تاج سليمان بهتر است
دست بر سفره نبردم تا خودت تعارف كني
تعارف اهل كَرم از خوردن نان بهتر است
يك كمي بنشين كنار ما، پذيرائي بس است
ميزبان كه مي نشيند حال مهمان بهتر است
صبح محشر هر كسي دنبال ياري مي دود
يار ما باشد اگر شاه خراسان، بهتر است
*******************
از لطف التماسِ صداهايِ آهوان
بي گريه هم گرفت دعاهايِ آهوان
آهو زياد محضر معشوق مي رود
پس وصلمان كنيد به پاهايِ آهوان
يك عده اي شدند گدا كلبِ كهف را
ما نيز مي شويم گداهايِ آهوان
نانم حرام ميل كبوتر شدن كنم
وقتي كه هست حال و هواهايِ آهوان
صورت گذاشتن به كفِ پات واجب است
آن هم در آستانِ خداهاي آهوان
صياد نيز پايِ تو را بوسه مي زند
با ذكر يا امام رضاهايِ آهوان
آهو شديم پس كرمت را نشان بده
مثل هميشه آن حرمت را نشان بده
ما زلف داده ايم پريشان شود همين
دل داده ايم دستِ تو حيران شود همين
آئينه ي مرا سحري تكّه تكّه كن
باشد كه خرج گوشه ي ايوان شود همين
دردِ مرا علاج مكن با طبابتت
با خاكِ زير پاي تو درمان شود همين
حالا كه هم غذاي غلامان خانه ايم
خوب است آدمي ز غلامان شود همين
آن كه به مهرباني ات ايمان نياورد
در ازدحام حشر پشيمان شود همين
لطف تو را به خاطر اين آفريده اند
كه آتشِ خليل، گلستان شود همين
كلِّ زمين بناست اگر كشوري شود
بهتر كه پايتخت خراسان شود همين
از جلوه ات كنار بزن اين نقاب را
تا آفتاب، پاره گريبان شود همين
سلماني ات نيامده ظرفش طلا شود
اين جا نشسته است كه سلمان شود همين
حالا كه محمل تو رسيده ست شهر طوس
حرفي بزن كه شهر مسلمان شود همين
اين بندگيِ ما به قنوتِ تو كامل است
توحيدِ ما به شرط و شروطِ تو كامل است
جز تو نمي شويم گرفتار هيچ كس
هرگز نمي شويم هوادار هيچ كس
از آن زمان كه با حرمت آشنا شديم
اصلاً نرفته ايم به دربار هيچ كس
اين جا به زائرانِ تو فيضي كه مي رسد
آن را نمي دهند به زوّار هيچ كس
نانِ كسي به غير تو ما را حلال نيست
خود را نمي كنيم بدهكار هيچ كس
حالا كه تو امامِ رئوفِ جهان شدي
ديگر نمي شويم گنهكار هيچ كس
شب هاي قدر غير تماشايِ رويِ تو
دل خوش نمي كنيم به ديدار هيچ كس
فردا بگير دستِ مرا ايّها الرئوف!
يا ايّها الامام رضا ايّها الرئوف!
هر چند ناتوان شدي، اما ز پا نيفت
اي هشتمين عزيز، عزيزِ خدا نيفت
مي ترسم آن كه دست بريزد به پهلويت
باشد ز پا بيفت ولي بي هوا نيفت
كوچه به آلِ فاطمه خيري نداشته
ديوار را بگير و در اين كوچه ها نيفت
مردم ميان شهر تماشات مي كنند
اين بار را به خاطر زهرا بيا نيفت
دامان هيچ كس به سرت سر نمي زند
حالا كه نيست خواهر تو پس ز پا نيفت
تكّه حصيرِ خويش از اين حجره جمع كن
اما به ياد نيمه شبِ بوريا نيفت
اي واي اگر به كرب و بلا بوريا نبود
راهي براي دفن شه كربلا نبود
موضوعات مرتبط: امام رضا(ع) - ولادت،مدح
برچسبها: اشعار ولادت حضرت امام رضا (ع) مهدی وحیدی